جدول جو
جدول جو

معنی حرف خلق - جستجوی لغت در جدول جو

حرف خلق
(حَ فِ خَ)
به اصطلاح علم جفر، حرف ظلمانی. در مقابل حرف حق و حرف نورانی. رجوع به حرف نورانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ فِ ذُلْ لَ)
حروفی که از طرف زبان و لب درآید و آن شش حرف است، سه تای آنها ذلقیه است: ل، ر، ن، و سه تای دیگری شفهی باشند: ب، ف، میلادی (تاج العروس از ابن سیده و صاغانی و ابن جنی). رجوع به حروف ذلاقه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ ذَلْ لا)
در برابر حرف مصمت. رجوع به حروف ذلاقه و ذلقیه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ خُ)
حرف سرد. (مجموعۀ مترادفات ص 209). سخن از روی بی علاقگی و بر طبق فرمول و مقررات
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ جَ لی ی)
حرف درشت. حرف کبیر. حرف التاج
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ عِلْ لَ / لِ)
الف و واو و یاء را بدین نام خوانند، و آنها را حروف مصوته و جوفیه نیز گویند واگر این حروف ساکن باشند حرف لین خوانده شوند. و اگر حرف پیش از آن هم جنس آن باشد حرف مد نامیده شود
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ خُ)
خوش خلقی:
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی ترا
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ حَق ق / حَ)
حرف نورانی. رجوع به آن کلمه شود، بیان درست. سخن درست. سخن صحیح. رجوع به حرف شود
لغت نامه دهخدا